چگونه والدین میتوانند نفوذ خود را حفظ کنند
در دنیای پرشتاب امروز، رابطه والد و فرزند بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید است. والدین تلاش میکنند تا در میان فناوری، فشار همسالان و مشغلههای روزمره، حضور مؤثر و راهنمایانهای در زندگی فرزند خود حفظ کنند. هنگامی که رابطه والد و فرزند ضعیف میشود، احساس امنیت و تعلق در خانواده نیز تضعیف میگردد.

نمیتوان همه عوامل را بررسی کرد، اما برخی از مهمترین دلایلی که باعث تضعیف رابطه والد و فرزند میشود، عبارتاند از: کاهش زمان با هم بودن، گرایش بیش از حد به همسالان، حواسپرتی دیجیتال و نادیدهگرفتن غرایز والدینی.
چرا کودکان از راهنمایی والدین مقاومت میکنند؟
در کارگاههای فرزندپروری، اغلب اولین سؤالی که والدین میپرسند این است که چرا فرزندشان گوش نمیدهد یا همکاری نمیکند. اما در بیشتر موارد، والدین در پایان روز متوجه میشوند که آنچه بهعنوان «مشکل رفتاری» میدیدند، در واقع نشانهای از تنش در رابطه والد و فرزند و تضعیف پیوند عاطفی میان آنهاست.
واقعیت این است که میزان تأثیر والدین، مستقیماً به میزان امنیت و استحکام رابطه والد و فرزند بستگی دارد. بسیاری از والدین باور دارند که چون پدر و مادر هستند، کودک باید بهصورت طبیعی از آنها اطاعت کند. اما در حقیقت، تمایل کودک برای گوش دادن و همکاری، وابسته به میزان دلبستگی و اعتماد او به والدین و در بعضی موارد، تمایلات شخصی او است.
وقتی این رابطه آسیب میبیند، مسئولیت ترمیم و بازسازی آن با والدین است.
چگونه میتوان دلبستگی امن را در رابطه والد و فرزند حفظ کرد؟
کودک برای رشد سالم نیاز دارد احساس کند دیده میشود، شنیده میشود، امنیت عاطفی دارد و مورد مراقبت قرار میگیرد. وقتی رابطه والد و فرزند مبتنی بر اعتماد و درک متقابل باشد، احساس شادی، امنیت و هماهنگی در خانواده افزایش مییابد.
کودک وقتی به والد خود اعتماد دارد که مطمئن باشد نیازهایش بهطور پیوسته و مهربانانه برآورده میشود. از طریق انعکاس رفتار و واکنش والدین، کودک یاد میگیرد که کیست و چه ارزشی دارد.
پاسخ والدین به نیازهای کودک چه تأثیری بر رابطه والد و فرزند دارد؟
وقتی والد اصلی به نیازهای کودک با صبر و پذیرش پاسخ میدهد، کودک یاد میگیرد ابراز نیازهایش ، فرایندی طبیعی و سالم است. اما اگر والدین با خشم، بیحوصلگی یا بیتوجهی پاسخ دهند، کودک بهتدریج یاد میگیرد که ابراز احساسات یا نیازهایش خطرناک است.
کودک همچنان نیاز دارد که دیده و درک شود. اگر این ارتباط عاطفی را در خارج از خانه (از دوستان یا فضای مجازی) بهدست آورد، پیوند اصلی او با والدین ضعیف میشود. هرچه رابطه والد و فرزند قویتر باشد، تأثیرپذیری کودک از همسالان یا رسانهها کمتر خواهد بود.
اهمیت ارتباط عاطفی باز در دوران نوجوانی
در گفتوگو با والدین، معمولاً از آنها میپرسم چند نفر در دوران نوجوانی خود با والدینشان درد دل میکردند؟ پاسخ اغلب با خنده و گاه احساس شرم همراه است. بسیاری به خاطر ترس از تنبیه یا قضاوت، احساساتشان را پنهان میکردند. اما اغلب آرزو داشتند کاش یک بزرگسال دانا برای مشورت داشتند.
در سالهای حساس رشد مغز، یعنی تا حدود ۲۵ سالگی، رابطه والد و فرزند باید فضایی امن و باز برای گفتوگو فراهم کند. این به معنای دخالت در همه امور نیست، بلکه به معنای حضور عاطفی و در دسترس بودن برای حمایت است.
کیفیت و کمیت زمان در رابطه والد و فرزند
یکی از بزرگترین چالشهای امروز، کمبود زمان است. والدین شاغل، چه مادر و چه پدر، اغلب احساس میکنند ارتباطشان با فرزندشان سطحی شده است. اما زمان باکیفیت، نهتنها از نظر مقدار بلکه از نظر کیفیت ارتباط، تعیینکننده نوع رابطه والد و فرزند است.
پژوهشها نشان میدهد کودکانی که در سالهای نخست زندگی عشق، گرما و مراقبت پایدار دریافت میکنند، دلبستگی ایمنتر و روابط سالمتری در بزرگسالی خواهند داشت.
نبود حمایت مالی از والدین خانهدار
تجربه نشان میدهد بسیاری از مادران (و برخی پدران) اگر از نظر مالی حمایت میشدند، مدت بیشتری در خانه میماندند. دولتها میدانند که سرمایهگذاری در سالهای اولیه کودکی، هزینههای روانی، درمانی و اجتماعی آینده را کاهش میدهد.
فشار همسالان و تأثیر آن بر رابطه والد و فرزند
امروزه بسیاری از کودکان ساعات طولانی در مهدکودک یا مدرسه سپری میکنند و زمان کمی با خانواده دارند. در نتیجه، ارتباط آنها بیشتر با همسالان شکل میگیرد تا والدین. اگرچه دوستی و تعامل اجتماعی بخش طبیعی رشد است، اما تعادل بین نفوذ همسالان و والدین تعیینکننده احساس امنیت کودک است.
کودکانی که بیشتر از دوستان خود تأثیر میپذیرند، در معرض رفتارهای پرخطر مانند مصرف الکل یا خشونت قرار دارند. تقویت رابطه والد و فرزند سپری حفاظتی در برابر چنین خطراتی ایجاد میکند.
چالش فناوری و از دست دادن ارتباط واقعی
فناوری مزایای زیادی دارد، اما جایگزینی تعامل چهرهبهچهره، بازی آزاد و حضور در طبیعت، رشد ذهنی و عاطفی کودک را مختل میکند. استفاده افراطی از صفحهنمایش، تماس چشمی و مهارت گفتوگو را کاهش میدهد و موجب ضعف در رابطه والد و فرزند میشود.
بر اساس پژوهش طولی «بزرگ شدن در نیوزیلند»، کودکان زیر دو سال روزانه حدود ۱.۵ ساعت پای صفحه هستند، و کودکان ۸ تا ۱۷ سال بهطور متوسط ۸ ساعت در روز. این افزایش چشمگیر زمان نمایشگر با کاهش رشد زبانی و تنظیم هیجان مرتبط است.
والدین باید به شکل آگاهانه، تعادل و مرزهای سالمی در استفاده از فناوری ایجاد کنند تا رابطه والد و فرزند همچنان محور اصلی رشد بماند.
اعتماد به غریزه والدینی
از دوران بارداری، والدین با سیلی از توصیهها روبهرو هستند: شیر بدهند یا نه؟ کودک را در اتاق خود بخوابانند یا جدا؟ به گریه او پاسخ دهند یا بیتوجه باشند؟ گاهی توصیههای اطرافیان و حتی متخصصان با حس درونی والدین در تضاد است.
واقعیت این است که هیچکس کودک شما را مانند خودتان نمیشناسد. متخصصان میتوانند راهنمایی کنند، اما شما هستید که باید میان مزایا و خطرها تعادل برقرار کنید. رابطه والد و فرزند بر پایه اعتماد متقابل و شهود عاطفی است، نه صرفاً پیروی از دستورالعملهای بیرونی.
ماندگاری تأثیر رابطه والد و فرزند در زندگی
قدرت و استحکام رابطه والد و فرزند تعیین میکند که آیا والدین همچنان منبع اصلی راهنمایی و حمایت خواهند بود یا اینکه نفوذ بیرونی جای آن را میگیرد.
وقتی والدین در لحظات سخت آرام و در دسترس میمانند، کودک میآموزد که میتواند برای آرامش و راهنمایی به والدین تکیه کند، نه به دوستان یا فضای مجازی.

والدین معمولاً فقط حدود ۱۸ سال فرصت دارند تا حضور روزانه در زندگی فرزندشان داشته باشند. پس از آن، مجموع زمان تعامل در طول عمر به حدود دو سال کاهش مییابد. بنابراین، عادتها و پیوندهایی که در کودکی ساخته میشوند، آینده این رابطه را شکل میدهند.
با اولویت دادن به حضور، ارتباط و گفتوگوی صادقانه، والدین میتوانند تضمین کنند که رابطه والد و فرزند در تمام مراحل زندگی – از کودکی تا بزرگسالی – منبعی از عشق، هدایت و آرامش باقی بماند.
منبع:
